مگر میشود؟!......

خیلی زود از  یادمون میره که الان این جایی  که هستیم،  همون جایگاهیه که مدت ها پیش آرزوشو داشتیم!!. برای  همین خوبه که از آرزوهامون یاداشت بنویسیم ، حتی با اینکه خیلی غیره واقعی به نظر ما بیان.امروز وق مگر میشود؟!.........

صبح که می شود تا به خودت بیایی ظهر شده است.چند وقتی است که شبها ناهار فردا را هم درست می کنم. خوبی اش این است که  نمی خواهم خودم را ازار بدهم  و اول صبح حوصله هیچ بوی غذایی را ندارم. بعضی ها چه اصراری مگر میشود؟!.........

انگار امسال خیلی توی تلویزیون خبری از نمایشگاه کتاب نیست. واقعا با این گرانی  گوشت و بقیه چیزها بعید میدونم کسی پول خریدن کتاب هم توی کارتش بمونه!

دیشب شبکه یک  مناظره مخالفان سد سازی و موافقان بود.از ان دکتر بدون اطلاع که از آلمان  آمده بود ومخالف بود بگذریم، واقعا حرف زشتی در آخر از آن  یکیاستاد مخالف  شنیدم که به جای هموطنان سیل زده  دردم آمد. مردک گفت سیل اصلا چیز بدی نیست. سیل خیلی هم برای طبیعت خوب است.

اگر خانه خودت را هم سیل میبرد همین را می گفتی؟

مگر میشود؟!.........

هر بار ماه مبارك رمضان شروع ميشه دلم خيلي حال و هواي ميهماني و ديد و بازديد ميكنه. يه جورايي دلم براي همه خيلي ميسوزه. همش با خودم  غصه ميخورم براي همه. براي ابجي ها.براي كساني كه مي دونم توي اين فشار مگر میشود؟!.........

یک مدتی است که هر شب خواب می بینم که به کشور های مختلف سفر میکنم.البته نه ازآن مدل خواب های الکی. بلکه کاملا واقعی. سوار هواپبما می شوم. می روم به کشور مورد نظر. آنجا به هتل میروم. گردش می کنم. سوغاتی هم می خرم!!!!. 

 

چند وقت پیش جای شما خالی فرانسه بودم!!.

دیشب آذربایچان بودم. خیلی خوش گذشت. آنقدر واقعی هستند که وقتی بیدار می شوم به دنبال سوغاتی ها می گردم!!.

مردم می روند کلی خرج می گذارند پشت دست شوهرانشون، من مجانی می روم رفرش می شوم و بر می گردم!!.

مگر میشود؟!.........

روزها خیلی طولانی و گرم  هستند. من که همه سال های اول که روزه میگرفتم ساعت پنج عصر افطار بود.

اما این روزها برای دختر هایی که سال اولی هستند خیلی مشکل است. تازه دختر های انقدر مغرور و خانم هستند که اگر به انها بگویی بیا روزه ات را بخور：/اصلا  از دستت دلخور می شود.این نسل با اراده هستند. انقدر برایشان مهم است که با انها کودکانه رفتار نشود.

برای این فرشته ها دعا کنیم.

 

 

مگر میشود؟!.........

چند روزی است که جلد سوم کتاب نهج البلاغه را به دست گرفتم. حتی انقدر برایم شیرین است که وقت فیلم دیدن هم دوست دارم به جایش این کناب را بخوانم. واقعا این جملات از هر روانشناسی بیشتر روح ادم را آرام می ک مگر میشود؟!.........

دیروز عصر مقامات به بنده ابلاغ فرمودند： سفره رنگین! میخوام!!!. از انجایی که در این مدت ماه مبارک هر روز افطار ما شامل نان و پنیر وچای شیرین بود، این طفلی به حرف امد که "من یه سفره می خوام همه غذاها تو مگر میشود؟!.........

این روزها اصلا نمی شود هر حرفی را به زبان آورد.عده ای منتظرند حرف هایت را با دقت بشنوند و آن طوری که دلشان می خواهد برداشت کنند!!.حتی حرف هایی که از جنس درد ودل می خواستی بزنی،  بهتر است قبلش فکر کنی مگر میشود؟!.........

دیروز عصر حوالی حرم بی بی قدم می زدیم.چقدر خوشحالم که توانستیم به حرم دختر موسی بن جعفر نزدیک تر بشویم.اصلا وقتی تمام غم های عالم هم اگر بر دوشت سنگینی کند، باز هم وقتی از در حرمش بیرون می آیی هیچ یاد مگر میشود؟!.........